به گزارش مشرق، ابوالقاسم علیزاده طی یادداشتی نوشت: مذاکره یکی از پایه های تعامل و ارتباط بین دولتها و ملتهاست و چنان که در صدر اسلام نیز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همین شیوه با جوامع مختلف ارتباط و زمینههای نشر اسلام را فراهم و دامنه حاکمیت شریعت اسلام را بسط میداد. الگویی کارساز که در عرصه سیاست امروز نیز مطرح می باشد.
برای احدی مخفی نیست که مذاکره به ماهو مذاکره، نه تنها مردود و مذموم نیست که یکی از پایه های تعامل و ارتباط با فرهنگها و ملتها و دولتهاست و بویژه برای جامعه و ملت و نظامی که به لحاظ مباحث زیربنایی و مبنایی دارای منطق قوی و حرفی برای گفتن دارد، پشتوانه ای اثربخش می باشد و لذا از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون حافظان ارزش های انقلاب اسلامی نه تنها از مذاکره (حتی با خصم) ابایی نداشتند، که استقبال نیز می کردند. منتهی مذاکرهای که نه فقط اسیر لفظ و لفاظی باشد و یا فرسایشی و یک طرف برد! مذاکره ای که واقعاً الزامات آن مورد توجه قرار گیرد.
زیرا مذاکره ای درست و منطقی است که حداقل بر سه اصل اساسی استوار باشد:
۱- مصالح و منافع دو طرف مذاکره یعنی پر فایده بودن مذاکره نه خسارت بار بودن آن
۲- اعتماد طرفین مذاکره که البته نمود و نماد آن در صداقت و احترام متقابل ظاهر می شود. نه مکر و حیله و نیرنگ و زیاده خواهی و تحمیل و تحقیر.
۳- ثبات در توافقات و تصمیمات تحت هر شرایطی نه اینکه با رفت و آمد چهرهها و تغییر دولتها متن توافقات پاره و یا نادیده انگاشته شود.
ضمن اینکه تمام این موارد باید تحت الشعاع اصول و باورها و ارزشهای دو طرف جریان یابد. در این صورت است که میتوان از مذاکره بویژه در حوزه های دیپلماتیک به عنوان یک اقدام مطلوب و مقبول یاد کرد. والا مذاکره و یا برجام و یا هر عنوان دیگری همچون واژه آزادی و حقوق بشر، جز بازی با عناوین و پوششی برای اهداف مرموز سیاسی بیش نخواهد بود.
چنان که این روزها در جریان افشای فایل صوتی رئیس دیپلماسی کشور از مجاری نامعلوم در رسانه های گوناگون، متاسفانه شاهد نوعی بازی سیاسی با حیثیت و شرافت و منافع ملی و سرمایههای عظیم معنوی کشور همچون مکتب سلیمانی هستیم.
نارفیقان سیاست باز و سیاست زده ای که برای رسیدن به امیال نفسانی و تامین شهوت قدرتشان با حربه دیپلماسی، چوب حراج به هست و نیست غیرت و عزت و اقتدار و آبروی یک ملت بزرگ میزنند. برای این سیاستمداران بیمار و دون مایه، حرافی ها و خنده ها و تعنه ها و حیله های جان کری و دیگر سران گرگصفت غرب و آمریکا، از صلابت و شجاعت و جانفشانی و در نهایت فدایی دین و مکتب و ملت شدن سردار دلها حاج قاسم سلیمانی؛ جاذبه و ارزش بیشتری دارد. که خود گواه خبث طینت و کینه شتری آنان از یل غیرت و میدان جهاد و ایثار حاج قاسم میباشد.
چرا در دوران حیات سلیمانی مدیریت غربگرا و تشنگان قدرت و سردمداران دیپلماسی کشور جرأت چنین خباثت ها و جسارت هایی را نداشتند؟
چرا آن روز از سلیمانی و مکتب و منطق انسانی و فراتر از تشریفات دیپلماسی دنیای امروز او، هرگز نمی توانستند خرده بگیرند و یا آنکه اقدامات میدانی این مرد میدان را زیر سوال ببرند؟
چرا اکنون که سلیمانی با سینه پر از درد و رنج این قوم یاجوج و ماجوج، به خیل عظیم دوستان شهیدش پیوسته است، زبان به گزافه گشوده و ناکامی و نافرجامی فتنه برجام شکست خورده از دیپلماسی بیمار و مذاکرات غلطشان را به حساب پیروز میدان های نبرد سخت می گذارند.
براستی آیا از رهگذر اجحاف در حق سلیمانی چه مقصود و مقصد شومی را جستجو می کنند؟ و یا از محتوای سراسر تهمت و دروغ و پلشت تا شیوه های مرموز انتشار این فایل صوتی، آنهم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، چه هدف سیاهی را پی میگیرند؟ در این التهابات فتنه گون به یاد کلام درر بار امام خمینی(رض) افتادم که می فرمود: اگر می خواهید بدانید درست عمل می کنید و یا آنکه به خطا می روید؛ نگاه کنید به جبهه خصم و دشمنانتان! اگر از حرف و کلام و مواضع شما خرسند هستند و تعریفتان میکنند، بدانید دچار خطا شده و اشکالی در کار شماست و اگر از شما عصبانی هستند، بدانید که حق هستید.
اکنون برای محک مکتب سلیمانی و منش اهالی دیپلماسی بیمار و همفکران غرب پرستان، همین یک معیار امام روحالله، ما را بس است.
براستی چه لقمه ای بهتر از این فایل صوتی برای امپریالیسم خبری و رسانه ها و بوق های استکباری علیه جمهوری اسلامی و ملت مظلوم ایران!؟ بجاست از جانب آنان به آقای ظریف بگوییم دست مریزاد، عجب خوراکی علیه مردان مرد میدان های سخت ایران زمین برایمان مهیا ساخته اید. باید هم برخی چهرههای کریه و کثیف آمریکا جناب ظریف را سند و گواهی برای جنایت بزرگ قرن، ترور حاج قاسم سلیمانی بدانند.
چه زیبا خمینی کبیر رضوان الله تعالی علیه بر اساس نگرش خود نسبت به جهان هستی و جایگاه انسان، به تقسیم بندی یا بیان انواعی از سیاست پرداخت. انواع سیاست مورد نظر ایشان عبارت است از :
۱- سیاست شیطانی.
۲- سیاست حیوانی.
۳- سیاست الهی.
سیاست شیطانی، کنش یا رفتاری در حوزه امور عمومی است که مبتنی بر افترا و حیلت و فتنه است. یعنی چند ویژگی اساسی دارد که عبارتند از:
۱- دروغگویی و ناراستی یا عدم صداقت در گفتار و رفتار.
۲- فریب و حیله یا نیرنگ و سلطه بر افکار عمومی و مردم از طریق فریب و تزویر. شبیه آنچه که دکتر گوبلز در دوران هیتلر به کار بست و با شایعات و دروغ های فریبنده، فضای جامعه را در اختیار سیاستمداران بی سر و پا و تشنگان قدرت گذرد.
۳- هوای نفس و امیال فردی و مادی.
این نوع سیاست را هرگز امام راحل (رض) در اندیشه و مکتب سیاسی خود برنمی تافت و آن را مختص صاحبان قدرت های پوشالی و ظالمان و ستمگران و طواغیت می دانست. اما سیاستی که در عین اقتدار و صلابت؛ عدالت و امنیت و پاکی را برای ملتها به ارمغان می آورد؛ سیاست مبتنی بر آموزه ها و ارزشهای دینی و مکتبی است. که با جهاد و تلاش بی وقفه مجاهدان راستین همراه گردیده و در نهایت از نصرت الهی برخوردار میشود. و این حقیقتی است که غرب زدگان بی سر و پا، هرگز آن را درک نکرده و نخواهد کرد.
به امید روزی که جهان هستی از هرگونه سیاست شیطانی و فتنه و تزویر پاک و بشریت، طعم شیرین امنیت و عدالت و معنویت را بچشد. انشاالله.